۲۷ آبان ۱۳۸۶


از این صلاح الدین ایوبی خوشم می یاد ..همون سردار کرد ایرانی که حاکم فلسطین می شه که زیر نظر ایران بوده واز الب ارسلان می خواد که یک خودمختاری نسبی به فلسطین بوده ...می گما ...ممکنه صلاح الدین می خواسته حمله ای راه بندازه و به حکومت اعراب پایان بده ..حیف که جنگهای صلیبی شروع می شه
اما جونوری بوده این صلاح الدین ها...رفته تو دربار انگلستان و خودشو پزشک معرفی می کند و شاه را هم نمی کشد واقعا خوبش می کند اما فرصت فراونی دارد که جاسوسی بکند...بعدا وسط جنگ یکی از فرمانده صلاح الدین فعلی و پزشک سابق را می شناسد....
سربازاش هر شهری را که می گرفتن اول چاه می کندن وبعد درخت می کاشتن....بامزه است که نشان خانوادگی هم داشته که رسم داشتن نشان خانوادگی هم از طریق جنگهای صلیبی به اروپا می رود.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

بابا تو رو خدا این چیزای جالب رو بگو از کجو گیر میاری کاکو، ما کلی حسودیمون می‌شه‌ها!ـ

ناشناس گفت...

چرا اينقدر يكطرفه شدي دختر؟
نه جواب كامنتي نه آفي نه ايميلي
فكر كنم منتظري آلب ارسلان بياد و منصوبت كنه به ولايت فارس

ناشناس گفت...

من قبلاً هم گفته بودم که خیلی از نوشته های شما خوشم میاد .میخوام اگه بشه بیشتر آشنا بشیم

گیس طلا گفت...

دوست عزیز قبلا هم گفته ام شما می تونید به من ای میل بزنید فقط همین

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...