دوست تپلم اومد خونه ام..براش خورشت جوجه شمالی درست کردم و دامن خوشگلمو پوشیدم ...به نظر دوستم من وغذا خوشگل وخوشمزه بودیم ...و حالا من از دل پیچ خوابم نمی برد و الان مادرک داره اسفند دور سرم می چرخونه وحوله داغ روی شکمم می گذارد و مدام می گه:اخی ..گمونوم چیشت کردن... احتمالا ته دلش داره به دخترک بدوبیراه می گوید...
۱ مرداد ۱۳۸۷
چیشوم کردن
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر