۱۵ آذر ۱۳۸۷

روز چهارم:النگدره

آخه جدا ناراحت کننده است اینکه یه جنگل تو شهر باشه اون وقت آدم دلش می خواد هر روز صبح یه دوری توش بزنه ..با یه کورس تاکسی دوباره رفتم النگ دره . می گفتن یه زمانی اینجا جای نامنی بوده اما حالا باخیابونهای که کشیدن و نظارت پلیس حتی در وسط هفته هم من می تونستم با آرامش اونجا قدم بزنم.
درختها بیشتر بلوط بودند و زیر هر درخت یک دایره برگ ریخته بود. دایره زرد کنار دایره نارنجی و قرمز. سکوت مطلق بود و ناگهان با یک وزش باد باران بلوط روی سرم می ریخت و صدای تق تق در جنگل می پیچید. دو زن محلی به سبدهای بزرگ به سرعت بلوط را جمع می کردند. عده زیادی از جوانان والیبال بازی می کردند . دستشویی همه جا بود تمیز و آبدار! و یک رودخانه متاسفانه خشک. بوی دودی خوشایند می آمد و کف جنگل سکه طلا ریخته بودند.میز و نیمکت همه جا بود و سکو هایی برای چادر زدن... انقدر راه رفتم که وقت چای و صبحانه شد. همه جا تمیز بود و علت را مدتی بعد فهمیدم مردانی با کیسه زباله های بزرگ مسیر را تمیز می کردند.
به تاب و سرسره بدون مشتری رسیدم و انقدر تاب خوردم تا حالم بهم خورد...کف جنگل پر از گلهای سفید کوچکی بود که دیوانه ام می کردند وسط برگهای زرد این گلهای سربه زیر ..کسی نامشان را می داند؟ تمام ناختهایم کنده شده تا توانستم چند پیاز از آنها بیرون بکشم . امیدوارم که در گلدان هم گل دهند....ظهر که شد دوستانم رسیدند و با هم به تنها رستوان انجا رفتیم و دیزی و کوبیده دلچسبی را زدیم تو رگ. البته دیزی مال فاطی بود و حتی یک لقمه هم به ما نداد ذلیل مرده ...
در مسیر بازگشت راننده تاکسی گفت آتش روشن کرده بودید؟ گفتیم نه..گفت : بدجوری بود دود می دید
این هم اگهی یک مغازه خیاطی بود و من نمی دانم ضد تبلیغ تر از این هم مگر می شود کی به این خیاط با این نقاشی اعتماد می کند...
قطار گرگان- تهران فاجعه گرم بود و پر از آقایان معذب و همه اینها مانع از این نشد که تا تهران تخت و پخت نخوابم و صبح از راه آهن مستقیما به سرکار در فرهنگسرا نروم

۲ نظر:

ناشناس گفت...

فکر کنم گل حسرت باشد. اولین بار بچه بودم در قصه شب رادیو اسمش را گفت و برای همیشه در ذهنم ماند. غمگین به نظر می رسد

متین گفت...

اسم اون گله گل حسرت یا سورنجان است.
سورنجان (نام‌های دیگر: پیاز سگ، پیاز حضرتی یا گل حضرتی گیاهی است از راسته سوسن (Liliales)، تیره سورنجانیان (Colchicaceae).
سورنجان در نقاط معتدل و مرطوب روید. پیاز آن در عمق ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر در خاک فرومیرود و در پائیز گلهای سفید یا بنفش شش بخشی از آن خارج گردد. و این گلها لوله دراز دارند و تخمدانشان بر روی پیاز قرار گرفته است . پس از آمیزش قریب شش ماه در خاک باقی میماند و تخمدان بزرگ می‌شود و در بهار با برگهای پهن و براق از خاک بیرون می آید و کپسولی سرخانه میسازد که دانه های درشت بسیار دارد. این گیاه بسیار سمی و ماده موثر آن به نام کلشیسین در بیماریهای قلب بکار میرود.
گل سورنجان که زرد است را شنبلید می‌گویند.وبه آلمانیHerbszeitlose نامیده می‌شود.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...