۲ مرداد ۱۳۸۸

شرطی شده طفلک


روز مبعث با دخترخاله اومدیم تو خیابون بهار خرید می گه: چرا امروز اینقدر خلوته؟
بهش نگاه می کنم می گه:
می دونم امروز جمعه است اما جمعه ها هم شلوغ بود اینجا
دوباره بهش نگاه می کنم می گه:
ها.. می دونم جمعه نیست.. تعطیله ...عیده
اومدیم خونه تو تلوزیون یه تریبون و یه روحانی دیده می گه: دیدی امروز جمعه بود

۸ نظر:

امید گفت...

اول شدم

ناشناس گفت...

می گم حالا که با این دخترخاله ات اینقدر خوب و همراهی اقلا وقتی سوال می کنه درست جوابشو بده . اینطوری جهان زیباتره !

لیلی گفت...

آخه خدایی چه فرقی بین عید و جمعه هست؟ تقصیری نداره بیچاره

کیقبا د گفت...

با تشکر از پست با مزه فعلی اما کامنت تقدیم میشود به پست قبلی ( به شیوه جایزه دادن در جشنواره های ایران ) ...... و آن اینکه هنوز که هنوز است نفهمیدیم و شاید هیچوقت نفهمیم این فلسفه دروغ یا راست نگویی خانم ها ( بیشتر خانم ها . گرچه آقایون هم بعضا همین مشکلو ! دارن ) بویژه در رابطه با امور ویژه ! ........... اگه امکان داره پست مفصلی تری به این موضوع اختصاص بدید .

FASAANEH گفت...

D:

عاطفه خانوم گفت...

حرف حساب جواب نداره خوب.
من به دختر خاله ات تبریک می گم. عمیقا و شدیدا.

ناشناس گفت...

ببینم گیس طلا جون ، نکنه میخوای مارو عاشق این دختر خاله کنی ؟!؟!؟!

ناشناس گفت...

من فکر کنم که دختر خالت خودتی ها... هردوتون دوست داشتنی هستین
مدت هاست که وبلاگت رو می خونم اما این بار اول که کامنت میذارم
ممنون که مینویسی

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...