۲۹ مهر ۱۳۸۸

گریز از آزادی

قبلا هم گفتم که آن مثال سارتر را خیلی دوست دارم درمورد زنی که با معشوقش قرار فرار می گذارد اما ناخودآگاه طوری این عمل را انجام می دهد که همسرش سر بزنگاه مچ او را بگیرد و بر گرداند.
دوستی دارم که این داستان سالهاست درباره اش روایت می شود و تعداد تکرار آن برایم حیرت انگیز است. او بیست سال است که سعی می کند از دایره زندگی روتینش فرار کند و تلاش های فراوانی با برنامه ریزی های دقیق انجام می دهد. او روزها و سالها تمامی مراحل را به دقت انجام می دهد و تنها قسمتی را که رها می کند دقیقا آخرین قدم است.

این بار هم به قصد زندگی در کشوری دیگر تمام وسایلش را فروخته و قرارداد رهن خانه رافسخ کرده و بلیط مقصد را تهیه کرده و زمانی که برای خداحافظی بهش زنگ زدم، گفت که به دلیل"شیوع انفولانزاری خوکی" در انجا از رفتن منصرف شده!


۱۲ نظر:

سنـدباد گفت...

یه جوری بود!

مجرم گفت...

بعضی ها با اینکه دوست دارند شرایطشون عوض بشه ولی از تغییر هم می ترسن! همین

marion گفت...

man ye kam darkesh mikonam ha,,,ba in tafavot ke ba inke akhare kar ye vahshate bozorg migiram ,khodamo ba maghz mindazam too majara...vali oon vahshate ro hes mikonam...kheili sakhte...

mehrnoosh گفت...

گاهي درست وقتي آخر ماجرا ميشه و به آدم ثابت ميشه كه ميتونه اون كاري رو كه مي خواد بكنه.. به انجامش بي علاقه ميشه!

mehrnoosh گفت...

گاهي درست وقتي آخر ماجرا ميشه و به آدم ثابت ميشه كه ميتونه اون كاري رو كه مي خواد بكنه.. به انجامش بي علاقه ميشه!

کیقباد گفت...

گریز از آزادی ؟!
مث اینکه علامت پرسش وعلامت تعجب اضافی است .

خسته گفت...

اگه دوستت نبود می گفتم.
گریز از آزادی یا سادیسم یا مازوخیسم!

جفنگ میرزا گفت...

خوب دیگه هرکی یه جوریه!
من بودم درباره دوستم اینحوری نمینوشتم
مینوشتم دوستم چون عشق وطنش هست هر دفعه که میشه یه دفعه تو تاکسی اهنگ وطنم وطنم رو میشنه و از رفتن ومنصرف میشه!

Azade گفت...

agar manzooresh az oonja injast! begoo ke hamchin khatarnaak ham nist injaii ha kheili bozorgesh kardan!! taze hamintor chap o rast vaksan esh ham hast do ta khabarnegare cnn ham gereftan o khob shodan. bebin dige che bahooneii miare :D

Red گفت...

don't judge- they have their own reaosns

ناشناس گفت...

من و تو مثل همیم . وقتی رفیقامون و یا آشناهامون کارای عجیب می کنن یا به سرنوشتای عجیب مبتلا می شن یه جور بخصوصی ذوق می کنیم .
...............
اگه بدونی چی می گم می دونی چی می گم اگر هم ندونی چی می گم پس نمی دونی چی می گم !!

نی نی کوچولو گفت...

منم بارها و بارها اینجوری شدم . سری آخری خواستم چشمم رو لیزیک کنم و بعد از کلی آزمایش و معاینه تو مرحله آخر بیخیالش شدم .

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...