بشیر نذیر یادته
اوسالیونه(ان سالها)
من و تو بودیم مثل
شمع وپروانه
دی ته اره رسسسو(دیدی از راه رسیدی)
گوتی نه خسه(گفتی خسته نباشی)
حالا جفا بسندی(حالا جفا می کنی)
غم دنیا همندی(غم دنیا به من می دی)
اگه منو نمی تی(اگه منو نمی خوای)
پ چشمکت چه لندی(پس چشمکت برای چیه؟)
تبصره: دختر خاله نمی دونم از کی یاد گرفته مدام با اون صداه می خونتش
۹ نظر:
آخی
به نظرم این آوازه پر غصه هست.دلم گرفت.حالا دختر خاله اینو چطوری میخونه؟شاد یا غمگین
اون صداهه رو هستم
والا من بچه که بودم یک شعری رو از روی یک صفحه گرامافون یاد گرفته بودم و البته لری هم بود هر جا می گفتن شعر بخون می خوندم مامانم هم خجالت می کشید...
دلم می خد بی درسر بی چشم و رویی و نظر
با تو شوویی رو سر کنم...
(یعنی دلم می خواهد بدون درد سر شبی را در آغوش تو باشم!!!)
والا من بچه که بودم یک شعری رو از روی یک صفحه گرامافون یاد گرفته بودم و البته لری هم بود هر جا می گفتن شعر بخون می خوندم مامانم هم خجالت می کشید...
دلم می خد بی درسر بی چشم و رویی و نظر
با تو شوویی رو سر کنم...
(یعنی دلم می خواهد بدون درد سر شبی را در آغوش تو باشم!!!)
والا من بچه که بودم یک شعری رو از روی یک صفحه گرامافون یاد گرفته بودم و البته لری هم بود هر جا می گفتن شعر بخون می خوندم مامانم هم خجالت می کشید...
دلم می خد بی درسر بی چشم و رویی و نظر
با تو شوویی رو سر کنم...
(یعنی دلم می خواهد بدون درد سر شبی را در آغوش تو باشم!!!)
بابا خوش به حالت که همچین دختر خاله ای داری هی میخندی ما که دختر خاله نداریم تازه3 تا پسر خاله داریم از بس لوسن مثل بستنی یخی می مونن
سلام
نوشتههاتون همیشه درمان روح خستهام هست. حتی برای لحظاتی کوتاه...
من این بشیر نذیر رو نمی شناسم!
salam,faghat chanta ghalate emlaEE darid.
ارسال یک نظر