۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹

جدی نگیرید

این دوستای من که دست از زاییدن بر نمی دارن حداقل از صحبت کردن درباره اونی که زاییدن دست بردارن
اقا، خانم البته، به خدا من از 14 سالگی بچه هاتون را دیدم ،می دونم همتون فکر می کنید این بچه قورباغه ها نابغه های جهان معاصرن اما من که نابغه نیستم، درس و مشق دارم ...چند ساعت باید پشت تلفن درباره اینکه امروز داره به شستش نگاه می کنه صحبت کنیم؟ باور کنید تمام سه ماهه ها این کارو می کنن و زمان لبخند تشخیص هم دوماهگیه و طبیعه که بعدش غلت بزنه و همشون تو سه سالگی می خوان وقتی بزرگ شدن پلیس یا یه چیز دیگه بشن
حالا اینکه من براتون یه دو سه ساعتی نگهشون می دارم که به خریدتون برسید دلیل نمی شه که به اندازه شما به قیافه اش هنگام اروغ زدن علاقه داشته باشم

۲۹ نظر:

Unknown گفت...

این پستت خوبه.

نگار ایرانی گفت...

راست میگی والله،همه فکر میکنن بچه شون نابغه است،حالا پیش خودشون فکر کنن اشکال نداره ولی دیگه به بقیه القاء نکنن .اصلا این پستت خیلی حرف دل بود.

Bahar گفت...

Ayyyyyyyy Gofti!!!!!!!!!

روزبه دانشور گفت...

خیلی قشنگ بود!

پ.نون گفت...

سلام استاد

اینکه می‌گی کاملا درسته. اما احساسات و عواطف مادرانه و پدرانه چیزی نیست که در اختیار کسی باشه و ناخودآگاه آدم رو در ارتباط با طفل یه جورایی بچه می‌کنه. خیلی هم به اختیار نیست که بکنم یا نکنم!

دکتری رو می‌شناسم که با وجود تخصصش وقتی بچه‌ش یه اسهال ساده هم می‌گیره از دلهره و نگرانی شب خوابش نمی‌بره اما قبل از پدر شدنش ماها رو دست می‌انداخت که اینکه فقط یه اسهاله نگرانی نداره!!

دوسالی هست که اینجا نیومده بودم. عجب رونقی گرفته! تبریک می‌گم.

حواس پرت گفت...

"هر کسی را عقل خود به کمل است و فرزند خود به جمال" سعدی

Unknown گفت...

من عاشق این صداقتت هستم

کیقباد گفت...

جدی تر از این نمیشد ولی شما جدی نگیرید!

بی خواب ( بیدار سابق ) گفت...

وبلاگت بعضی وقتا میشه عین سایت خبری تحلیلی ! تابناک.
چون فکر میکنی حتما باید روزی یه پست بذاری هر چی رسید دم دستت میذاری بعضی وقتا هم مثل این یکی میترکونی،از بس واقع بینی . شوهر که نمی کنی ، لا اقل برو یه بچه بیار بزرگ کن شاید درکشون کردی. ولی خوشم میاد هیچ وقت مثل من پر چونگی نمی کنی ، ای بابا ، خسته شدم ! آخه دارم با موبایل کامنت میذارم،فکر می کنم خیلی زیاد شده . شاید تو کامپیوتر کم شد ، خدا رو چه دیدی ؟

ناشناس گفت...

نهایت بی احساسی، سیب زمینی بودن، بی مزگی و خشک (غیر مقدس)بودنی. ما همیشه از دیدن بچه نباید خوشحال بشیم، می شود با دیدن شادی کسی که بچه اش رو دیده هم شاد شد. آرغ اون بچه برات خوشحالی نداره... لبخند شادی مادرش هم برات قشنگ نیست؟!

Bahar گفت...

Tazeh az fek kon poshte sare bache haye mardom ham harf mizanan ke bitarbiyatano bi hooshano ina, chize jadidi ke chand vaght pish shenidam yeki az bacheye righu sh tarif mikard bad migoft bacheye felani kheili yoghore!!!!har chi fek kardam bacheye 2 saleh che joori mituneh youghor basheh aghlam be jai naresid

مهستا گفت...

گیس طلای عزیز چاره درد دوتاست! یکی اینکه سریعا یه بچه واسه خودت جور کنی که همه این نکات بشن دنیای تو.دوم اینکه به اونها برن با بچه داراش حرف بزنن! منم قبل تر تر ها مشکلم همین بود که دوستام اینقدر از بچه هاشون می گفتن که... این دیگه...حالام انگار شدم مثل اونا (چشمک)

ناشناس گفت...

vay daghighan. makhsoosan alan k bache kame. har harekate bache neshoon e noboghe,hala una k khodeshoon bache nadarn. az bache khahar baradareshoon migan. kolan asayesh nadarim

يك مامان گفت...

چاره يي نيست.مامان ها هم دنياي عجيبي دارن.ولي باز حق با شماست

روشنا گفت...

عزيزم...گيس طلاي بااحساس

سارينا گفت...

قربون دست و پاي بلوريش ...

مهندس بانو گفت...

من اشکال _ این مساله رو درک نمی کنم . خوب مادر شما هم راجع به شما همین احساس رو داشتن دیگه ... بده حالا ؟

ملیحه گفت...

ای جان!
اگه من قول بدم از هانی تعریف نکنم، قول می دی بعضی وقتا نگهش داری؟
فقط سه شنبه ها عصر!اونم یک هفته در میون!

غزلک گفت...

من مرده این مامانام که تا میشینن شروع میکنن از شیرین کاریای بچه شون میگن!

وهم سبزرنگ گفت...

این پیام صرفا به منظور اطلاع رسانی از آدرس جدیدم است، و هی ارزش دیگری ندارد!

ضمنا چقدر خوشحالم که ارتش سایبری گیس طلای محبوبمان را مورد فیلترینگ قرار نداده...
:)

zohrehasadpoor.blogspot.com گفت...

وای گیس طلا، یه لحظه فکر کردم من نه فقط هی از نازلی حرف می زنم، بلکه از اون هم همش می نویسم!
می گم نکنه منم احساسی شبیه تو رو توی بقیه ایجاد می کنم هان ؟

لیلا گفت...

شکی نیست که شما حق دارید اما این را بخوانید شاید یک کمی به ما هم حق بدهید:
http://expected.persianblog.ir/post/30/

maahoor گفت...

نظر شما راجع خانوم‌هایی‌ که یک چیز دیگه به جای بچه دارن تا بزرگش کنن چیه؟ مثل کار، همسر یا درس و ... به نظر من کلا دیوانه کننده است یک یک نفر که همانا زن باشد و همی‌ احساس نزدیکی‌ کند بخواهد از همه ظرفیت آدم استفاده کند

Unknown گفت...

من هم همين احساس رو در موارد مشابه دارم اما فكر ميكنم ايراد از منه.
خوشحالم كه شما اينطور فكر نميكنين

ناشناس گفت...

فکرشو بکن اگه تو بچه دار شی همین سخنان خونسردانه رو می خوای به بچه ات بگی که تشنه واکنش عاطفی و هیجانی مادرش به لحظه ی بروز " لبخند تشخیصه " .
......

گیس طلا مادر می شود و بچه قورباغه اش در دو ماهگی به او "لبخند تشخیص" می زند .

گیس طلا : ( به قورباغه اش ) برا من لبخند تشخیص نزن . خودت هم برا من لوس نکن ...هر کسی می دونه که زمان " لبخند تشخیص " دو ماهگیه ... پس قوم قوم نکن و بذار من به درس و مشقم برسم !


.....
ولی از همه این حرفا بگذریم " لبخند تشخیص " رو خوب اومدی !

Unknown گفت...

وای که من چقدر خندیدم به این پست!!! فضارو قشنگ توصیف کردید؛ من بچه کوچک دارم و رعایت میکنم که مخ مردمو سوراخ نکنم با داستاناش!

Unknown گفت...

خیلی باحال بود

ناشناس گفت...

اشکال کار اینه که اونایی که باید بچه دار بشن بچه نمیخوان بعد غلظت اونایی که بچه رو فقط واسه شو آف و بالا رفتن اعتماد به نفسشون و درازی زبونشون و سپرشون میخوان زیادتر میشه...
از همه بدتر احساس مالکیتشون و منت گذاشتنشون سر بچه و شوهر و جامعه است که خودشون رو هم فرسوده میکنه بس که احساس حروم شدگی میکنن و گلایه دارن از قدر نشناسیها! مسلمه که نمیخوام حکم کلی بدم.
مهم عاشق بودنه در هر حالت.

Unknown گفت...

ye masal gadimi hast ke mighe ta az chashme mjnoon leyli ro nabini ziba nist

man khodam ye pesar 3sale daram ke motghedam na faghat man balke tamam atrafiane doro nazdik migan on khiyli khase
Dar akhar az neveshtehay zibayat motshakeram

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...