۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹

خانه به دوش

فکر کنم باید دنبال خونه بگردم. من در این سه سال حقیقتا از این خونه راضیم . بخصوص از درخت پشت پنجره اش و این سکوت روزهاش که انگار شهر تعطیله اما ...
نوزاد های محل بزرگ شدن و حالا هر روز عصر زیر پنجره مسابقات جام جهانی برگزار می شه. نه می شه یه خط فیلمنامه نوشت نه یه ورق کتاب خوند. تمامی صفحات با ضربات توپ پلاستیکی نقطه گذاری می شوند. از طرف دیگر اصلا نمی توان نقش " عمو سیبیلو" را بازی کنم و توپ پاره کنم یا تذکر بدم(هرچند شرمنده ام که دو سه باری این کار را کردم) و حالا به نظر می رسد که با فرا رسیدن تابستان و مدت حضور بیشتر بچه ها در کوچه من باید به محل خلوت تری نقل مکان کنم
الان محمد جواد داره تو کوچه داد می زنه: دوسسسسسسسسسسستان....
و این یعنی شروع یک مسابقه هیجان انگیز دیگر

۱۳ نظر:

نگار ایرانی گفت...

حالا باید دنبال یه درخت دیگه بگردی که پشتش یه خونه ساخته باشن؟

حواس پرت گفت...

بابا مارسل پروست!

ناشناس گفت...

fekr konam bacheha tagheere ziadi nakarde bashan, in zaate ayyam jame jahani hastesh
1mah bade jame jahani dobare in shoor mikhabe o mirer ta 4 sale dige

RS232 گفت...

ولی اسباب کشی هم خیلی سخته. من تا یک ماه دیگر باید اسباب کشی کنم و از آلآن قصه ام گرفته است. البته تمام وسایل من در پشت یک وانت جا می شود!

ناشناس گفت...

man donbal ye mostjer khob migardam dust dashti email bezan makhavan2003@yahoo.com

من گفت...

اگه خونه با همخونه ای میخوای به من بگو. دو سالی هست که وبلاگتو می خونم و فکر می کنم روحیاتمون به هم بخوره.
راستی چه جوری میشه پیغام خصوصی گذاشت ؟

sofalineh گفت...

che ghashang e ke too mahaleyee zendegi mikoni ke bacheha too kooche hash baazi mikonan ! too mahaleye ghadimiye ma saalhast ke bacheyee too koochehash baazi nemikone ! hame too khoone va ba computer va playstation mashghoolan ! fekr konam man az akharin nasle bache haye kooche boodam !

ویکتور گفت...

یک کامنت برای دو پست
آخ جوون پس اسباب کشی نزدیکه و اگر توامان سرماهم بخوری امکان جواب مثبت میشه100%پس می خوام بیام پیش مامانتون.خواستگاریتون.بشم دومادتون.
فکرشوبکن میتونیم باگرفتن مبایل دریک فاصله مناسب از چشم!!smsهای عاشقانه هم رابخونیم.
با احترام :BFسابق سوسن خانم

Unknown گفت...

من هم مستاجرم و میدونم که آخرش در آرزوی یک منزل شخصی میمیرم !!
در ضمن برای فوتبال با توپ پلاستیکی تو کوچه ، دلتنگم ، دلتنگ . 

ناشناس گفت...

آیا - عطف به چند نوشته ی قبل - این نوعی فراخوان برای همسریابی است ؟

سندباد گفت...

یا علی !
اون دوسسسسسسسسسسسسسسستان محمد جواد تیره ی پشتمو لرزوند
ایشالله یه باغ پیدا کنی برای خودت پر درخت و آواز به موقع پرنده ها
عمو سیبیلو ! مردم از خنده !
اگه من جای اون بچه ها بودم عمرا می ذاشتم از اون محل بری و هر روز برات توپ پرت می کردم
ببخشید که اینجوری مزاحمت شدم ( خیلی توپ پرت کردم ) اینا از شدت علاقه س

ناشناس گفت...

از فکر پیدا کردن خونه و اسباب کشی پشتم لرزید... امیدوارم با راحتی اینکارا انجام بشه و خبر اسکان محل بهتر رو اینجا بخونیم... موفق باشی...

بهمنگ گفت...

به دلدیلی کاملا مشابه دلیل شما مان دفتر کارم را در طبقه پنجم یک ساختمان پنج طبقه گرفته ام ، واحد آخر که ترافیک عبوری هم نداشته باشد. با این وجود بعضی محترمین به جای واحد ۵ میان طبقه پنج.

در ضمن یه راه موندن اینه که یه روز تو فوتبال بچه ها شرکت کنین و همراه اونا بدوین و تفریح کنین انوقت اونا کم کم یاد میگیرن ملاحظه اون خانم دوست داشتنی رو بکنن و بی صدا تر باشن. بعدشم بزرگ میشن دیگه  

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...