۸ تیر ۱۳۸۹

هم سران

هربار که صدای بقبقو می یاد می دوم پشت پنجره و منتظر می مونم. اولی آروم از روی تخمها بلند می شه و پرواز می کنه بعد دومی آروم آروم می یاد روی تخمها می شینه

۱۲ نظر:

سان گفت...

سلام...


گیست طلا دختر

ناشناس گفت...

نمیدونم چرا کبوترهای اینجا بق بقو نمیکنن.. حتی غرغر هم نمیکنن.
فقط سیخ سیخ توی چشمای ادم نگاه میکنن و انگار تا حالا ادم ندیدن
اصلا حالتشون دوستانه نیست.
منم وقتی میخوام براشون نون بریزم اول گوله میکنم بعدش پرت میکنم تا بخوره تو کلشون .. کلی حال میده وقتی برمیگردن با تعجب بهم نگاه میکنن :)
احتمالا توی دلشون به اسپانیایی بهم فحش میدن اما بازهم صداشون در نمیاد.

RS232 گفت...

من بغبغوی یاکریم را خیلی دوست دارم. من را به یاد تابستانهای کودکی می اندازد. ولی امریکا فقط کفتر چاهی دارد که خیلی هم پررو هستند و زیاد ازشان خوشم نمیاید.

sandbaad گفت...

hamoon Moosa koo taghi haaye khengooool ?
AAkheeeeeeeeeey
rasti tooye poste ghabl : Jang zade ?
ajib gharib bood vaasam

قشنگ روزگار من گفت...

گیس طلایو؟؟؟؟؟؟؟؟
شیرازیو؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قشنگ روزگار منم شیرازیه !!
بچه شهره

مهرت پایدار
سارا

ناشناس گفت...

اون درخت گل یخ هنوز هم هست؟

آرزو گفت...

بازم به مرام و معرفتشون كه انقدر هواي همو دارن !!!

بهناز گفت...

هر وقت صدای بق بقو می یاد از پشت پنجره دو تا فاخته رو می بینم که عاشقانه همدیگر رو نگاه می کنن یا دنبال هم افتادن

مامان شنتیا گفت...

همون "موسی تقی کو" ها؟
(آیکون بی خیال گیس طلا جونم... می دونم درستش موسی کو تقیه)

حواس پرت گفت...

چه باحال!

مهسا گفت...

امیدوارم بق بقوهای شما مثل مال ما بی وفا نباشن...وقتی جوجه هاشون از تخم در اومدن و پرواز یاد گرفتن دیگه یه بارم بهمون سرنزدن..

havva گفت...

سلام
دو سال پشت پنجره ي اتاقم بودن يك روز كلاغ تخم هاشون رو خورد
سال بعد هم
و امسال به اب و اتيش زدم كه لونه ي نصف و نيمه شون رو ناتموم رها كنن و برن
هنوزم دلتنگشونم ولي خوشحالم كه حداقل كلاغ جلوي چشم هاي من تخم هاشون رو نمي خوره

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...