۱۰ تیر ۱۳۸۹

گمپ گلوم

از پشت پنجره مشجر دیدم قمری توی لونه اش نیست، قلبم ریخت. رفتم کولر خاموش کردم و با احتیاط لای پنجره را بازکردم و نگران که الان قراره یک لانه ویران با تخم های شکسته ببینم.
به جای اون دو تا دایره پردار دیدم که نفس زنان بالا و پایین میرفتند.

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

دوست داشتني...

کیقباد گفت...

قدم نورسیده ها مبارک !

حواس پرت گفت...

کاش یه عکس ازشون میذاشتی

اميد گفت...

آرشيو بلاگ فانوس ديدن داره گيسو طلا

http://fanoos.tumblr.com/archive

مامان شنتیا گفت...

قدم نو رسیده مبارک

Bahar گفت...

Akheyyyyyyyyyyyyyyy!!!! I love U Gis Tala! bayad ghol bedi umadam Iran davatam koniya! Kolli in salha bahat zendegi kardam!

ناشناس گفت...

تو چه جفنگياتي دست و پا ميزني استاد دانشگاه

حالای اکنون گفت...

شما فوق العاده این.

ناشناس گفت...

ببین دایره مسطحه باید بگی کره پردار! :)) بعدشم منو یاد چند سال پیش انداختی که شاهد بزرگ شدن جوجه ها بودم و وقتی رفتن واقعا دلم برای دیدنشون لک میزد ولی رفتن که رفتن...

ناشناس گفت...

هورا هورا :) آخی چه باحال وقتی توی اون لحظه دیدیشون. کاش یه عکسی چیزی هم ازشون مینداختین. مبارکه کوچولوهای تازه به دنیا اومده :)

ناشناس گفت...

وای اگه بدونی امروز تولد من هم هست.. چه جالب ...
بهرحال کسی که توی این غربت به ما تبریک نگفت اما من به شما و مادر و پدر مربوطه تبریک میگم.قدم نو رسیده مبارک باشه..

ناشناس گفت...

آخييييييييييي، تولدشون مبارك.بالاخره از مرحله دلهره آور شكستن تخمها گذشتيم.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...