امروزیه آقایی با کت شلواری زیبا با پالتوی زیباتر و دستمال گردن و دستکش و ادکلنی خوش بو از من دعوت کرد که شام با او به رستوران بروم. این کار را هم بسیار زیبا وبا ظرافت انجام داد. یعنی محشر بود ها...
فقط یک مشکل کوچولو داشت: 83 سالش بود و یک گوشش هم کر بود....
.
.
.
نمی دونم آخر فهمید نمی یام یا نه ....
۲۱ دی ۱۳۸۹
عجله کردم نه؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
چهل عدد مقدسی در اساطیر ایران است. اهورمزدا آسمان را در 40 روز می سازد. چهل تعداد روزهای ناپدیدی هفت ستاره خوشه پروین است. در بابل بر یکدور...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
تولدم مبارک
۲۹ نظر:
دو تا مشکل!
دلِت اومد؟
: )))
نميدونم چرا ما مردا تو سنهاي بالا تازه ياد ميگيريم كه تأثيرگذار باشيم
آخرشي گيسو :D
جملات اول رو که خوندم قلبم به تپش افتاده بود و هی با خودم میگفتم : طرف عجب تیکه ایه ولی از اون خطرناکها هست!!!
جملات آخر که رسیدم ترکیدم از خنده!
خیلی بدجنسی گیس طلا... حسابی دلمونو آب کردی اولش...
حالا یه شام بود که! میرفتی خب!!!
اینقدر پیر و اینقدر جنتلمن.
می رفتی خب.
ای بابا! دل مهمه نه شناسنامه!از شما با این کمالات بعید بود!!!ازاین همه حسن چطور چشم پوشی کردی؟
گوش ناشنوا هم از حسناش بوده خوب!
به نظر من که واقعا عجله کردی!
ميفهمه نگان نباش :)))))
ای بابا !
چرا دل این پیر مرد رو شکوندی؟ به شام بود دیگه!
حالا میره میبینه نیومدی میفهمه که نمیری :)
دلش رو شکوندی ! ای بابا !
آخی دلم آب شد. حیف شد دعوتش را رد کردی . اینها جنتلمن های قدیم هستندها از این تیکه ها دیگه گیر نمیاد . این روزها همه چیز شده چینی و قلابی. اما این اصل بوده ها .
صبا
همیشه می گن که از تهدید! به عنوان یه فرصت استفاده کن... یه گشش کر = هرچی دلت م یخواست حرف می زدی بدونه اینکه ناراحت بشه و اروم به همش گوش! می داد
83 سال هم که یعنی به زودی مال و منالی هم به هم می زدی.. اما یه تهدید پیش می اومد که ایشون بعد صرف شام با شما... کلا جوون شده و همه نقشه هات بر آب بشه که به ریسکش نمی ارزید
سلام من هر وقت به تو سر میزنم غصه از یادم میره اگه دستم بهت نرسه مردم از خنده
راستی مشکلش کوچیک بود !
خب،برای شروع که بد نیست..
آخی نازیی ی ی ی، چه دل جوونی.... خب چه اشکالی داشت میرفتی؟؟!!! دلش رو هم شاد میکردی! (-:
دردت به جونم گیس طلا!
آخی معمولا یه آقای 83 ساله واسه خودش انقد وقت میذاره تا مقبول بشه
نمی دونم والله ! صلاح مملکت خویش گیس طلا داند .
بابا کبریت بی خطر بوده
شانس يه بار در خونه رو ميزنه !
حالا اگه آخرش نترشیدی!
فکر نکنم فهمیده باشه،هنوزم منتظره . پاشو برو.
درست نفهميدم. يعني طرف واقعا دم پيري معركه گيري كرده بود؟ خوب اونوقت چطوري ميگي مودبانه و خوش آيند بوده؟!
يا يه بابا بزرگ باحال بوده و گفته يه ديداري تازه كنه؟ در اون صورت چرا نرفتي؟
چقدر اين hemen كامنت قشنگي گذاشته.
تازه به نظرم كيس خوبي بود چون جوونتراش كه جفت گوشا نمي شنوه(به كسي برنخوره حالا)
سلام آبجی
1-از قدیم گفتن یک شام که هزار شام نمیشود.(محصولات شام شام)
2- بعد از کجا معلوم که 83 سال سن داشتند؟
نکند شناسنامه ایشان را شما صادر کردید؟
آبی بی:)
کامنت Hemenواقعا درست بود.
به نظر من نسل جنتلمن ها تووی ایران لااقل ور افتاده. راستش توو ایران فقط مردهای خیلی زنباز و حقه باز رو دیدم خیلی خوب بلد بودند مرتب و شیک باشند و با خانم ها درست حرف بزنند(البته همه اش هم ظاهر بود، درونش خیلییییییییییی فرق داره.)
یاد این افتادم از
before sunrise
Céline : Have you ever heard that as couples get older, they lose their ability to hear each other ?
Jesse : No.
Céline : Well, supposedly, men lose their ability to hear high-pitched sounds and women eventually lose hearing in the low end. I guess they sort of nullify each other or something .
Jesse : I guess. Nature's way of allowing couples to grow old together without killing each other.
سوال داره گیسو جان؟ تو این قحط الرجال!
خو اقل کم شماره منو میدادی بهش
ارسال یک نظر