۱۰ تیر ۱۳۹۰

هر شب زنگ می زنم بهش سوژه بگیرم واسه فیلمنامه


دوستم از یه موسسه پرستار بچه خواسته و تاکید کرده که جوان باشد و کودکیاری خوانده باشد. افراد زیر اومدن برای مصاحبه :

- زنی که احتمالا مردی بود تغییر جنسیت داده بود و حتی کلاه گیس هم سرش بود!

- زنی میانسالی بیوه ای که خانه اش زعفرانیه بود و با ماشین مدل بالای خودش آمده بود (دوستم به این ژانر می گه دزد شوهر)

- دختری که وقتی اومد گفت نمازش داره قضا می شه و همونجا نماز خوند و رفت و البته به هیچ ساعت شرعی نزدیک نبودیم!

- دختری که می گفت چون امید ازدواج ندارد و پیر شده می خواهد خرج خودش را بدهد(سنش حوالی بیست بود!)

- داف برنزه قد بلندی که گرافیک خونده بود و باید می رفت مصاحبه مادلینگ اشتباهی اومده بود برای پرستاری

و

...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

ما احتیاج به یه پرستار داریم که گرافیک خونده باشه سراغ نداری؟ خیر ببینی‌

رهگذر گفت...

ما هم ماه قبل از یه موسسه یه نفر رو خواستیم که هفته ای یه بار بیاد راهرو ساختمون رو طی بزنه...
-خانمی اومده بود فقط توان بالا اومدن از پله های 1طبقه رو داشت...رفت.
-دختر خانمی اومده بود که بعد یه مقدار کار،از ترس اینکه مبادا تو این رفت و آمد های ساختمون کسی بشناسد اش...رفت.
-خانمی اومده بود با 4بچه که تاظهر فقط به طبقه سوم رسید و چون 2بار در حال پوشک عوض کردن در راه پله دیده شده بود...رفت.
قرار بر این شد که هر شرکتی راه پله های نزدیک خودش رو ...منشی ها و دار دسته شون قرارداد رو کردن که اینها تو وظایف شون نیست!

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...