۱۵ بهمن ۱۳۹۰

و من این همه از آن دارم. ممنونم

ژان کریستف کتابی است از نویسنده عزیز سالهای نوجوانی من که حکایت زندگی موسیقیدانی است تنها و بی پول و با زبانی گزنده که همه را از خود می راند

در جایی از کتاب او سرانجام جوانی را می یابد که موسیقی او را می فهمد و او را دوست دارد

در بازگشت به خانه این موجود درشت آلمانی سراپا شور و شادمان مدام زیر لب با نتی از موسیقی برای خود می خواند

من یک دوست دارم

من یک دوست دارم

من یک دوست دارم

۹ نظر:

sherry گفت...

داشتن یک دوست واقعی حقیقا یکی از باارزش ترین ه چیزهای این دنیاست.

امید گفت...

:)
واقعا

taraaaneh گفت...

ژان کریستف و جان شیفته از اون کتابهایی بودن که خیلی دوستشون داشتم ،جمله هاشون رو نوشته بودم و باهاشون مدتها زندگی کردم. دوست...دوستهای من همه دورن. افسوس.

الا گفت...

مدینه گفتی وکردی کبابم!
گیسوجون نمیدونم چرا یکی از عوارض جانبی مهاجرت نداشتن دوست واقعیه.الکی رو نمیگم.واقعی. شاید زمان کافی نیست برای سرمایه گذاری یک دوستی ،شاید تنوع انتخاب محدوده ،شاید اعتماد متقابل آنطور که در ایران ساده شکل میگیره اینجا امکان پذیر نیست شایدزستهای" آه من چقدر خوشبختم ومثل توبیچاره نیستم" دلیلش باشه. والا من هم نفهمیدم چرا. البته من زحمتش روهم نکشیدم.انگاری همون دوستهای قدیمی که توی جاهای مختلف دنیا پراکنده هستن وتلفنی بطور مرتب صحبت داریم کافی بوده. اما خب کلا گفتم.و اینکه حالا دروغ چرا یک دوست واقعی روهمه احتیاج دارن.

ناشناس گفت...

تولدت مبارکککککککککککککککککک

خرمهره گفت...

اولیویه . برادر آنتوانت . من هم از دو رمان رولان و همچنین سفر درونی که به نوعی اتوبیوگرافی هست بسی لذت بردم . جالب اینه که در هر دهه ای که به سراغ اثر میری یک چیزهای جدید کشف میکنی . تولدت مبارک

بلوط گفت...

Dear Gistela

Happy Birthday !! and Congratulations for PhD

حواس پرت گفت...

به نوعی من به یادماندنی ترین لحظاتم را با ژان کریستف داشته ام

نسیم صبا گفت...

خوش بحالش... :(

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...