۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱

آقا شرمنده شده بودم ها

امروز صبح تلوتلو خوران و با چشمهای که به زور باز میشن از خونه میزبانی که تا چهار صبح مهمونی شادخوارانه ای در آن ادامه داشت بیرون اومدم و یه تاکسی گرفتم و آدرس خونه  رو با نام بیمارستانی که سرکوچه مون هست دادم
راننده تمام مدت مسیر در ستایش ما پرستارانی صحبت میکرد که حتی روزهای تعطیل هم باید به سرکار بریم

۶ نظر:

Pardis گفت...

کلی خندیدم گیسو جان :)

حامد گفت...

بهرحال اگه پرستار نیستی اما روز مادر و البته زن مبارکت باشه.

sherry گفت...

haaaa haaaa

IRÈNE گفت...

:)

ناشناس گفت...

دشمنت شرمنده. ما شرمنده شما برستارا هستىم!

شیرازی گفت...

تو از اون رندایی که حافظ می گه

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...