معلمان مرد، حق تدریس در دبیرستانهای دخترانه را ندارند و مدیران دبیرستانهای غیر انتفاعی برای دوشیدن والدینی که فکر میکنند معلم مرد بهتر است سعی در جذب آنان برای تدریس به صورت پنهانی دارند
حالا فکر کنید که بازرس وارد یه پیش دانشگاهی دخترانه غیرانتفاعی شد که تمامی دبیران آن مرد هستند
مدیر تمامی معاونین و حتی خدمتکارهای خانم را به عنوان معلم فرستاده سر کلاس و تمامی آقایان دبیران محترم را چپانده در دستشویی های داخل حیاط...
۱۲ نظر:
چقدر عالی!
هر چیزی آلترناتیو خودشو میسازه.اگر طبیعت رو نگاه کنی پر از تنوع و تضاده و در نهایت تعادل.خیلی عالیه.
صحنه خیلی عالی بود.
واقعا؟ کجا؟ زمان ما دبیر مرد فقط برای پیشدانشگاهی مجاز بود. ما تا ۳ دبیرستان همه زن بودن دبیر ها اما پیش دانشگاهی مرد....نمیدونم الان چطوریه بعد از ۱۰ سال!!!
خاطرات دبیرستان برام زنده شد بعد از سالها.
هاها..
عطا!
بی مزه! لااقل با اسم خودت کامنت بذار
جانور!
خانم عزیز این نوشتهی شما توهین مستقیم به من و همکاران من است. قصد تعریف ندارم فقط جهت اینکه بدانید: من یازده سال است که در معتبرترین دبیرستانهای دخترانهی تهران درس دادهام و میدهم، بیش از ده جلد کتاب ریاضی نوشتهام، در زمینهی آنچه درس میدهم از بهنامترین دبیرهای کشور هستم و تعداد دبیرستانهایی که در آن درس دادهام عددی دو رقمی است. خوب است دقت کنید و وقتی دارید مطلبی مینویسید و صنفی یا آدمی را مسخره میکنید، دستکم اطلاعاتتان درست باشد. چه کسی گفته معلمهای حقالتدریس حق تدریس در دبیرستانهای دخترانه ندارند؟ شما از کجا میدانید؟ بخشنامهاش را دیدهاید؟ چرا من خبر ندارم که این همه سال دارم این جور جاها درس میدهم. در جهت افزایش اطلاع شما فقط معلمین مجرد و زیر سی و پنج سال حق تدریس ندارند. آن هم تازه در بخشنامه. با همآهنگی با آموزش پرورش چنین امری نیز امکانپذیر است. مثلن من خودم مجردم و شرایط تدریس طبق بخشنامههای آموزش و پرورش را ندارم اما دارم درس میدهم. چند باری هم شده که بازرس وارد مدارس شده اما هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاده. فکر کردهاید ما که هستیم که به این چیزها تن دهیم؟ شاید در دانشگاه محل تدریس شما، شما را بفرستند توی دستشویی و عادت دارید به این چیزها شاید هم دبیرانی که با شما دمخور هستند از آن آدمهایی باشند که به چنین حقارتی تن میدهند اما آنجاها که ما درس میدهیم از این خبرها نیست. نه برای خودم و نه برای هیچکدام از همکارانم نیز نه چنین اتفاقی افتاده و نه اصلن باورپذیر است. شما به صنف ما رسمن توهین کردهاید و اگر عذرخواهی نکنید و حاضر باشید با اسم رسم واقعی پای ادعایتان بایستید به شخصه از شما به مراجع قضایی شکایت میکنم.
آقای صادقی کمی فکر کنید. شما مرا می شناسید. دوستان مشترک زیادی هم داریم و حتی پیش آمده که درگذشته در یک دبیرستان همکار بوده ایم. شما هرچقدر که عصبانی شوید و ادبیاتتان غیر معلمانه شود نمی توانید انکارکنید که در کشوری زندگی می کنیم که حقوق هیچ شغلی محترم نیست . واقعا متوجه نشده اید که نیش طنز من متوجه معلمان نبوده است؟ متوجه نقد سیستم فاسدی نیستید که چنین صحنه هایی را برای معلمین ایجاد کرده است؟
خانم گیس طلای عزیز:
1- من شما را سالها است که در بلاگستان میشناسم و خواندهام. دروغ اگر نگویم بسیاری از نوشتههایتان را هم دوست داشتهام.
2- نوشتهی شما درست نیست. رد نمیکنم که ممکن است آن هم به احتمال بسیار بسیار کم در یک دبیرستان دخترانه با دبیران شاید غیرحرفهای چنین اتفاقی حتا افتاده باشد اما تعمیمدادن آن کار درستی نیست. چون واقعن اینگونه نیست. ما درس میدهیم جنایت که نمیکنیم که اگر بازرس بیاید مخفی کنیم خودمان را.
3- من کامنتم را هنگام عصبانیت نوشتم و شاید لحنش آنقدر مناسب نباشد. متاسفمو اما نوشتهی شما هم جدن بار توهینی دارد و بهنظرم هنگام نوشتنش بد نبود کمی بیشتر فکر کنید.
4- خودتان را بگذارید جای من. آیا از خواندن : "تصور آقایان سبیل در سبیل مچاله شده در هم در عطری دل انگیز" باید خوشحال شوم و بگویم وای چه خوب سیستم را نقد کرد؟ بپذیرید یا نپذیرید نوشتهتان برخورنده است.
5- خوب است توجه دوطرفه باشد. شما اگر از کامنت من ناراحت میشوید و ادبیاتش را مناسب نمیبینید، خوب است به نوشتهی خودتان هم نگاهی منصفانه داشته باشید.
شاد باشید
عطا زیاد جوش نیار. اخه مرد "حسابی" از چی و کی داری دفاع میکنی. از سیبیل کج و کوله یا اعتبار مدرک . غیرت و مردانگی زیپ دارت را نگه دار برای دوروبریهایت ... لطفا دیگران را از کلام زشتت بهرمند نکن.. شما ناراحتی نیا اینجا،مطالب این وبلاگ را نخوان ..بفرمایید سر کلاستان استاد بفرمایید.
آقای حامد عزیز به احترام صاحب این وبلاگ جواب شما را نمیدهم. فقط متاسفم برای شما و گمان نکنم ایشان نیازمند دفاع آدمی مثل شما باشد.
اقا عطا متشکرم.من لحن محترمانه و هرچند خصمانه این پست اخرتان را بیشتر دوست دارم.من هم فارغ التحصیل ریاضی هستم و روزی که با هزار ارزو ارشد گرفتم فکر نمیکردم روزی را ببینم که به جوان مجرد زیر 35 سال کمتر کار میرسد و البته رفتارهای دبیران همکار حسود و خودخواه هم بی تاثیر نبود.لطفا دیگر شما از جنس این نوع دبیران بیخودی نباشید.مگر دروغ بوده که غیرانتفاعی ها بدون اجازه و در بعضی موارد با ترس از بازدید بازرس به دبیران مرد زیر 35 کار میدهند . حالا با هزار منت و مینیمم دستمزد.حال و روز خودتان را که احتمالا استخدامی هستید نبینید.من دیده ام و چشیده ام.بله جناب ما پنهان میشدیم ،حالا در مستراح نه در انباری ... و خدارا شکر این روزها که نه این سالها دیگر نیستم تا این مسخره بازی ها را ببینم.
بنده هیچ نظری راجع به اصل مطلب ندارم. گذری اینجا اومدم. اما برام جالبه ما ایرانیا چقدر زود همه چی بهمون بر میخوره اما براحتی داریم تو این لجنزار زندگی میکنیم
ارسال یک نظر