شعله کم را دوست دارم
در آشپزی شعله کم را دوست دارم
آبگوشت روش جا می افته
فسنجون روغن می اندازه
گوشت، مغز پخت می شه
برنج دم می کشه
و یه مزه ای می گیره که با شعله بزرگ و پر حرارت به دست نمی یاد
فکر کنم به همین دلیل از دوستی بیشتر از عشق خوشم می یاد
فکر کنم برای همین آدمهای جدید به من می گن که کم محبت هستم
فکر می کنم برای همین دوستی هام اینقدر طولانی و بادوام هستند
آخه قلب من همیشه روی شعله کمه
۹ نظر:
خب می توانم به یک مقاله مردا فرهادپور شمارو ارجاع بدم که در اون مقاله به تفاوت عشق و دوستی اشاره داشت .
azizam:)
هر غذا شعلهٔ خودشو میخواد، بعضی غذاها لازمه حرارت بالا ببینن. بعضی غذاها لازمه با حرارت بالا شروع بشن و بعد زیرشونو کم کنی، بعضیا بر عکس. همه جا یه شعله خوب یا کافی نیست.
با مریم موافقم گیسو جان
چه تشبیه جالبی
با اصل قضیه موافقم (;
پرستو
حد اعتدال رو خوب توصیف کردین.
خوش بحالت . من اینقدر کم صبرم که همیشه شعله زیاد رو دوست دارم واسه همینم همیشه ته دلم یک قلمبه سوخته هست.پر از حسرت
مردا مثل بادباکن . نخشو زیاد بکشی میاد پایین بهت حال نمیده . زیادم شل بگیری میره اون بالا بالاها تا یه روزی بیاد پایین بره دست نفر بعدی
(استعاره اش به ذهن خودم اومد )
ارسال یک نظر