۲۰ اسفند ۱۳۹۱

سایت باستان شناسی گیس طلا

دو تا ظرف  غذا که از خانه میزبانی آورده بودم و مدتهاست که سراغش را  می گیرد پشت کتابخونه !
لای کتاب نگهدار خوشگل نقره ای که به محض خرید گم شده بود، داخل کمد ظرفها
رژلب خون خری مورد علاقه ام داخل قالیچه لوله شده 
یک عدد رسیور آنالوگ متعلق به عصر مزوزوئیک در بالای کمدآشپزخانه
یک بسته آرد سفید باز نشده در کمد زیر ظرفشویی کنار پودر لباسشویی
می گم اگه همینطور به خونه تکونی ادامه بدم شاید بتونم 
اون دری که به سرزمین نارنیا می رود را هم پیدا کنم

۳ نظر:

Pardis گفت...

خیلی حس خوبیه خونه تکونی. عالیه.
راستی نارنجی پوش رو دیدی گیسو جان؟ من ان فیلم رو که دیدم تا چند روز بشور بساب داشتم و از این کار لذت میبردم....
یک گل ، ده گل، صد ها گل... اینجا آنجا هر جا گل....

Unknown گفت...

واااای گیسو تصور کردم زیر یه فرشی یه در مخفی پیدا کنی به یه سرزمین خیالی قصه هااااا بعد منم یه درشو پیدا کنم توی کمدم! بعد آدما تو اون سرزمین خیالی همو ببینن:-D
دریاپری ام عاااااشق قصه و خیال<3<3:-D

سحر گفت...

گیس طلا جان باستان شناس لازم داشتی تعارف نکن ها. شاید احتیاج به حفاری داشته باشی

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...