۵ اردیبهشت ۱۳۹۲

گربه های آخر الزمان

خونه ما تا شیراز گربه زیاد داره اما محدوده ترددشون روی دیوارهاست فقط

حالا مادرک می گه  هر وقت دوقلو های خاله ام می یان خونه ما و می رن تو حیاط

یه گربه هست که می یاد نزدیکشون می شینه و تو مدتی که اونا بازی می کنن، کنارشون چرت می زنه 

وقتی اونا می رن اون هم پا میشه و خودشو کش می ده و می ره 

چند روز پیش که بارون می اومده و  بچه ها را نبردن تو حیاط ،مادرک شنیده که چند تا ضربه خورد به شیشه در

باز کرده دیده گربه است 

که یه نگاه داخل هال انداخت دید بچه ها هستند

همونجا دم در نشسته!
.
.
.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

عزیزم. اخی! یاد بچه هاش می افته شاید!

F i r o u گفت...

ey janam...

علی گفت...

اتفاقا گربه های شیراز خیلی دوست داشتنی اند. کلا با آدم های دور و برشون خوب کنار اومدن، در خصوص بچه ها هم که باید بگم اینا رو پیش درنده ترین موجودات هم ببری کاری به کارشون ندارن و با هم بازی میکنند

ناشناس گفت...

من عاشق گربه ام :)

سارا گفت...

اینی که نوشتی منو یاد یک انیمه میندازه whisper of the heart

ناشناس گفت...

عالی عالی

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...