۲۰ تیر ۱۳۹۲

در انتظار روح شوپن و چایکوفسکی امشب وقت خواب

همه سی دی های با کلاسم را دادم رفت
قرشمالی ها  را نگه داشتم برای ماشین رها وقت سفرهامون

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خوبه پس
یکی یکی داره جور میشه
زمان رفتن به جنگل برای چوب کَنی با الا خانم و امیر و رها، همه با هم با سی دی شما، همراه با عباس قادری می خونیم:

بسه دیگه دیونه گری ها، ای دل دیوونه

قدر تو رو جز من تو زمونه، کسی نمی دونه.

تا جوونی تو این زمونه، هرکسی با تو مهربونه
وقتی اومد فصل پیری، کی میگیره از تو نشونه


الا گفت...

باید دو تا ماشین بشیم. نگران غذا هم نباشید. قابلمه دلمه و کتلت با من.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...