تابستانها
پیراهن گلدار بنفشم را با شال و جوراب بنفش و کیف و کفش قرمز می پوشم
پیراهن قهوه ای ام را که از پر گلهای صورتی است با شال صورتی و کفش و کیف قهوه ای می پوشم
پیراهنی آبیم را که دامنی چین دار دارد با شال و کفش سفیدم می پوشم
تابستان که تمام می شود
رنگهایم می شود سورمه ای و سیاه و خاکستری که با مقنعه هایی به همین رنگ می پوشم
۴ نظر:
چه رنگارنگ! من هیچوقت نتونستم انقدر رنگارنگ لباس بپوشم.چرایش را هم نمی دانم!
یعنی زندگی در هاف تایم اولش شاده؟
این خانم طلا مارو به چه فکرایی میندازن ها
نه عزیزم
زندگی همیشه شاده
ترکیب رنگات منو کشته. جوراب بنفششششش؟؟؟؟ :-O
ارسال یک نظر