دکتر یه باند با چسب به شکم دوقلو چسبونده بوده که وقتی محل عمل را پماد می زنند به جایی مالیده نشود.
بعد از چند روز که جای عمل خوب شده و نیاز هم به زدن پماد نبوده وقتی دوقلو در خواب بوده ، مادرش باند کهنه را برداشته است.
فردا صبح دوقل بیدار شده و جای خالی باند را دیده و فریاد زنان و عربده کشان و گریه کنان که : من از شما شکایت می کنم، دکتر گفته بوده این باید همیشه بمونه
گویا فکر می کرده دلیل راحتی اش این باند و چسب است :)
۴ نظر:
با سلام
از وبلاگ دوستی آمدیم و خیلی زیاد خواندیم .... حدس هم زدیم از کسره حرف ط در گیس طلا و لهاف چهل تیکه وبلاگتان که از فرزندان زاگرس باشید .... زیبا مینویسید با ادبیاتی که رگه هائی از گنگی دارد چنان که بعضی از پستها را برای درک بهتر بازخوانی نمودم و دست آخر اینکه دلیل فیلتر شدن وبلاگ شما خیلی عجیبه .... خیلی زیاد !
سلام آبجی گیس طِلا داستانک های این دوقلو ها رو با هشتگ و برچسب بزن که راحت پیدا بشن!!!
تو که اینهمه با صواتی!اوستادی!از تکنولوژی استفاده کن کاکو
عین اله و امیر
شیرازی ام
:)
سلام گیسوجون این دوقلوهاخیلی بامزه ان نمک وبلاگت شدن
ارسال یک نظر