خانواده ای گم شده در بیابان در برنامه تلویزیونی آن ماجرای را حکایت می کنند. پدر که از آنها جدا شده تا کمک بیاورد و نمی تواند دوباره آنان را بیابد، مادری که مرگ آتی دو کودکش را از تشنگی نظاره می کند و در پایان دختر خانواده که اکنون زنی جوان و تپل شده است از تجربیات دردناکش در نزدیکی با مرگ می گوید و اشک ذر چشمان من حلقه زده است و درگیر همذات پنداری و جو گرفته شدید که
دوست موقرمزم در حال بافتنی با خشم خطاب به تلویزیون می گوید:
اگه قرار بود تو بزرگ بشی و اینقد چاق بشی همون بهتر که تو بیابون می مردی
۱ نظر:
moteasefam.... az farhange mardomam moteasefam...
ارسال یک نظر