۱۵ مهر ۱۳۹۴

اي جان اون ننه جان

دور هم جمع شده بوديم ، من تازه از قبرس برگشته بودم، 
نگاه به ساعتم كردم و گفتم : ساعت من هنوز قبرسه
دوستم كه دانشجو تركيه است گفت :منم ازمير
سومي گفت: نيويورك
محدثه  با لبخند گفت : ساعت من رو هنجن، ده مادربزرگم 

۱ نظر:

framin گفت...

ای جان؛
سوته دلان...!

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...