دوستم تنگي نفس داره، رفته واتيكان و تو راهروي باريك و معروف گنبد سن پيترو تو اون شلوغي دچار حمله آسم شده
واون وقت كلي با خودش حرف زده و تمركز كرده تا تونسته تحمل كنه و خودشو به زير گنبد برسونه،
حالا داشت تعريف مي كرد كه به خودم گفتم:
اصلا نگران نباش مردي هم مردي، تو واتيكان و سن پيترو بميري بهتر از اينكه كه تو چهار راه تازه آباد ده كوره ات بميري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر