کاج مطبق دومتری ام چند روز پیش تصمیم گرفت که بمیرد.
هیچ دلیلی برای مردنش وجود نداشت. آب به موقع می خورد و نور هم به اندازه می دید اما یک روز که از سفر برگشتم دیدم طوری خشک شده که انگار هیچوقت زنده نبوده است.
الان جسدش روبروی من است و من بیشتر از اینکه غمگین باشم، عصبانی هستم.
موجودات حق دارند که به دلیلی، هر دلیلی بمیرند، حق دارند که خود مرگ را انتخاب کنند، حتی آنهایی که دوستشان داریم
و وقتی پای مرگِ دیگری به میان می آید؛ این ما هستیم که هیچ حقی نداریم
۱ نظر:
گیسو جون از تجربه خودم با گل و گیاه بگم:
1- کاج مطبق یا هر گیاهی فقط به آب نیست که احتیاج داره. احتمالا گیاهت نبود تو را حس کرده و در خانه تنها بوده و این تنهایی برایش آسان نبوده و خشک شده.
2- همه ما انتخاب مرگ را داریم. هر موقع که دلمان بخواهد. چینی ها یک سنت دارند. آدمهای پیرشان بعد از یک ضیافت دوستانه با اهل فامیل خداحافظی میکنند و یکنفر از اهالی فامیل او را میبرد تنها توی کوه میگذارد.
من عاشق این سنت هستم. هر وقت خیلی پیر شدم میخواهم یا بروم تو دریا یا جنگل یا کوه ، هنوز تصمیم نگرفتم کدام؟
3- قسمت آخر نوشته ات را متوجه منظورت نشدم. آیا منظورت این بود که کسی تصمیم میگیرد بمیرد در حالیکه ما نمیتوانیم تصمیمی برای نمردنش بگیریم؟
ارسال یک نظر