دیشب تا ساعت سه و ده دقیقه بیدار بودم تا رمان را تمام کنم. مدتها بود که رمان نخوانده بودم و حسابی لذت بردم. هرچند یک کیسه پسته خام و نصف خربزه را هم خوردم.
کتاب اول از ایزابل النده بود به نام منهای عشق که احتمالا از این اسمهای اختراع مترجم است که دختر چهارده ساله ها گول بخورند و بخرند. که البته کار خوبی است. کمی ذوق و سلیقه افراد را بالا می برد.
کتاب دوم به نام زندگی پسر نوشته رابرت مک کامون بود ترجمه اسداله جعفر زاده
کتاب جذابی بود راوی یک پسر و ماجراهای جذاب ماورایی و پلیسی که برای او اتفاق می اقتد و طنز ملایمی که در کل اثر جریان داشت. مدتها بود این لذت خالص رمان خوانی را تجربه نکرده بودم. ادم احساس گناه می کند. از این همه لذت بی قید و شرط
کتاب اول از ایزابل النده بود به نام منهای عشق که احتمالا از این اسمهای اختراع مترجم است که دختر چهارده ساله ها گول بخورند و بخرند. که البته کار خوبی است. کمی ذوق و سلیقه افراد را بالا می برد.
کتاب دوم به نام زندگی پسر نوشته رابرت مک کامون بود ترجمه اسداله جعفر زاده
کتاب جذابی بود راوی یک پسر و ماجراهای جذاب ماورایی و پلیسی که برای او اتفاق می اقتد و طنز ملایمی که در کل اثر جریان داشت. مدتها بود این لذت خالص رمان خوانی را تجربه نکرده بودم. ادم احساس گناه می کند. از این همه لذت بی قید و شرط
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر