چند شب پیش حالم خیلی بد بود. بچه ها ساعت دوازه اومدند ریختند توی خونه تا حال مرا جا بیاورند. یکی از آنها گفت: الان یک چیزی نشونت می دم تا حالت حسابی خوب بشه!!!
دیگری با عصبانیت گفت: خیلی بیشعوری چرا دیشب که حال من بد بود نشونم ندادی!!!!!!!
افعال را می بینید؟
تبصره: ان چیز یک نخ سیگار مور بود...باور کنید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر