۵ بهمن ۱۳۸۳

افسردگی

فکر می کنم که دارم ارتباطم را با محیطم قطع می کنم. در واقع فکر می کنم که ارتباطم با محیط دارد از بین می رود. دیگر چیز زیادی برای چسباندن من به این دنیا وجود ندارد و این اتفاقی است که هیچوقت ان را پیش بینی نمی کردم. نا امیدی برای من که این همه سال در حال امید دادن به دیگران بودم.
چرا من همیشه نا امید ها را به خود جذب می کنم؟ چرا همیشه این من هستم که به درد و دل دیگران گوش می دهم و هیچوقت گوش شنوایی برای من وجود ندارد؟ حتی نمی دانم چه باید بگویم فقط می دانم که شب که می خوابم دوست دارم که بیدار نشوم. خوابی دائمی بدون رویا ...حتی نمی خواهم هیچ کابوسی مزاحم خوابم شود. ان قدر زندگی کرده ام که نیاز به خوابی طولانی داشته باشم ...بزودی سی و پنج ساله می شوم. عدد بزرگی برای دختری 17 ساله که در درون دارم هنوز ان را باور نکرده ام بر زبان می اورم اما مدام تکرارش می کنم تا شاید بتوانم ان را بپذیرم ...چطور این همه گذشت و من نفهمیدم؟
احساس تنهایی می کنم و بدتر از ان اینکه احساس می کنم که این تنهایی هیچوقت پر نمی شود ... در واقع هیچوقت پر نشده بوده است ..فقط تلاش کرده ام که هیچکس حتی خودم هم این موضوع را متوجه نشود و حالا دیگر وقت دیدن است. می توان برای این حالت من انواع نام گذاشت افسردگی اسم مصطلح ان است ..اما من هیچوقت واقعا و عمیقا شاد نبودم و این تنها چیزی است که کسی نمی داند ...همه از این خندان بودن همیشگی من تعجب می کنند...
اینک زنی تنها در استانه فصلی سرد...
الان از زمانی که او این جمله را گفته سالها می گذرد و می دانیم که تنها نبود که مردی چون گلستان با او بود دوستانی چون ان همه شاعر و دو کودک ...باز هم می گوید زنی تنها در استانه فصلی سرد...
حتی نمی خواهم به کسی بگویم هنوز زمانی که تلفن زنگ می زند من با صدایی شاد می گویم: تو کی هستی؟ چون همه با من صمیمی هستند !
اینجا می شود حرف زد: من احساس می کنم سالهای زیادی را از دست داده ام و چیزی در اینده منتظرم نیست
من می خواهم که اینچنین نیندیشم اما نمی توانم
مشاور من می گوید که ما تعیین کننده هستیم و من می خواهم که چنین باشم اما چقدر یک روز طولانی است...
فیلم ساعات را دیدم هنوز تحمل نکرده ام بقیه اش را نگاه کنم

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...