ديشب مست كردم...براي اولين بار خودم هم متوجه شدم كه مستم وسعي مي كردم كه عاقلانه حرف بزنم و سيخكي راه بروم...اما قسمت دردناك قضيه اين بود كه همه چيز هاي درد ناك به يادم مي امد و دردشان در مستي شديدتر بود...يعني هيچ راهي براي خلاص شدن از اين بالاخانه وجود ندارد..غير از مرگ و مواد! كه اگه شانس ماست اونجا هم نكير و منكر باهامون كار هاي دردناك مي كنند!
بحث اصلي در اين مجلس زنانه مستانه مي دونيد چي بود؟
اندازه اونجاي اقايون ..و البته انرژي هسته اي حق مسلم ماست
..نتيجه اخلاقي اينكه ..كميت اصلا مهم نيست كيفيت مهمه و ديگر اينكه ..انرژي هسته اي حق مسلم
ماست
پنير
خامه
اطلس طلايي
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۱ نظر:
خیلی باحال بود.............
ارسال یک نظر