خبر قدیمی است. در خیابان نبرد پنج پسر دختری را گرفتند ..دختر فرار می کند و خود را به زیر گاری یکی از میوه فروشان می کشد. پسرها او را از زیر میز بیرون می کشند و به زور با خود می برند تا حدی که لباسهایش تکه پاره شده ..خیابان نبرد خیلی شلوغ است مثل کوچه برلن...و حداقل 10 تا میوه فروش و گاری اونجا بوده با وزنه های یک کیلویی ..همه نگاه می کردند ...فقط نگاه کردند
از پسر ها خبر ندارم اما دختر را رها کردند ..بعد از ده روز ...
توجه کردید این میوه فروشان چه حساسیتی بر روی سوا کردن میوه هایشان دارند ؟ از خشم دیوانه می شوند ....
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر