۷ مهر ۱۳۸۵

آغاز مادرک

مادرم به دیدنم امده ...رابطه پر فراز و نشیب من و او دارد به ارامش خوبی می رسد . مرا بیشتر درک می کند و محبتم به او خشم کمتری دارد ....غذا های دلپذیری می پزد که اکنون عشق درون ان را می چشم و دیگر او را بابت انجام دادن کار های خانه ام تحقیر نمی کنم. ..اما غمش را دیدم زمانی که عاشق سابق من با همسر جوان و جذابش و فرزندش به دیدن من امد و می دانم که مادرم فکر می کرد که شاید باید مرا به ازدواج با او تشویق می کرد. خیالش را راحت کردم که الان هم حاضر به ازدواج با او نیستم. ..

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...