۴ آذر ۱۳۸۵

خيلي احمق شده ام توي بانك پيرمردي با دست و سر لرزان و عصا با يك اسكناس هزاري در دستش امد و توي صف ايستاد تا ان را تبديل به دو اسكناس پانصد توماني بكند...دو ساعت عين خر گريه كردم ...

۱ نظر:

Azadeh گفت...

ohommmm, manam delam barash soookh

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...