تازه به شدت گوزو هم شدم...با ادبانه اش چی می شه ...نفخ می کنم....تا وقتی کسی تو خونه نیست هیچ مشکلی ندارم ..فقط بعضی وقتا به همسایه ها فکر می کنم که مرا با چه پسوندی صدا می زنند...اما امان از زمانی که مهمان دارم...سیفون می کشم... هواکش روشن می کنم...شیر اب را باز می کنم..قبل از رفتن صدای تلوزیون را بلند می کنم و با استرس تمام ذره ذره ...وبعد ....باز هم قامب.....
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر