- ببخشید اینجا خونه شماست؟
- بله
- وای من چقدر اینجا رو دوست دارم... مال چند سال پیشه
- 42 سال پیش من عروس این خونواده شدم قبل از اون هم یه 30 سالی بوده
همون موقع یه پیرمرد در و باز کرد و من داخلو دیدم یه حیاط بود با سنگفرش اجری که بین اونا چمن سبز شده بود و صندلی های فلزی سپید..
- خوشحالم که تو تهران هنوز از این خونه ها پیدا می شه
- ببخشید به هم ریخته است اخه داریم خرابش می کنیم!!!!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۳ نظر:
سلام.اولین باره که امدم.موفق باشید.
جریان چیه ؟ چرا درست آمار نمیدی ببینم که چه خبره .
دارم از فضولی میمیرم که ببینم تو کی هستی ؟
تمام آرشیوت را خوندم آخیش .
خیلی حال کردم . انگار که از اول میدونستم اینقدر دوست داشتنی هستی .
یک لحظه فکر کردم که تو چند سال گذشته و اینا را نوشتی و من در سیاره دیگری ظرف چند ساعت زندگیت را دیدم . راستش همیشه تو رویاهام فکر میکردم مثل تو زندگی کنم و حالا داشتم این زندگی را لمس میکردم .
چند تاش خیلی جالب بود .
عود. شلوارک. آشپزی . ترتیب . عشق ابدی . سارا . نور محمدی . همسر وفادار . بیزانس . و......
و یک جمله جالب :
میدونم میشه جور دیگر ی زندگی کرد اما حالشو ندارم .
ارسال یک نظر