۲۲ مرداد ۱۳۸۶

اینجا ایران است

یه همکار خوشگل دارم که شوهر کرده و چون برادرشوهرش رئیس است اوردنش سر کار....اون برای کار کردن ساخته نشده و هیچ تخصصی هم نداره ...در این فرهنگسرا دخترانی شایسته تر از او سالهاست کار می کنن اما اون بود که قراردادی شد...خونه خرید وبچه دار هم شد و دخترکش شبیه فرشته های نقاشی های روبنسه... من عاشق حرف زدنش هستم که تمام لبهایش را به جلو می اورد ولی فقط با نصف ان حرف می زند...اما او توانایی مادری هم ندارد. در این دو سال بلایی نبوده که سر این موطلایی چشم آبی نیامده باشد. دیروز چایی داغ را ریخته بود روی شکم دخترک......بچه به شدت غمگین بود و با کسی حرف نمی زند...فقط هر از گاه بلوزش را بالا میزد به جای سوختگی نگاه می کرد و دوباره ساکت به گوشه های خیره می شد.... اگه اینجا امریکا بود گزارشش را می دادم تا کودک را از او بگیرند و به مادر شایسته تری بدهند.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.آخی..
آی لجم می گیره از دست مامانای بی خیال، البته یه چیزی رو هم بگما بعضی اتفاقات برای بچه ها اجتناب ناپذیره و بالاخره پیش می یاد و نمی شه از مادر هم خیلی ایراد گرفت
ولی بی خیالی دائمی و نداشتن حس مسئولیت یه چیز دیگه است.
می گم می تونی دخترش رو بیاری بدی به من، من عاشق دخترم در ضمن بهتر از هر مادری ازش نگهداری می کنم
قولللللللللللل

ناشناس گفت...

اگه پسر بود خودم نگهش می داشتم...

ناشناس گفت...

vay az daste in mamanaye bikhiyal...tefli bacheha..

ناشناس گفت...

اگه میشه مامان دختر کوچولو رو هم بده به من!

Unknown گفت...

میشه یک شماره از مادر دختره بما بدین تا در مورد روشهای درست بچه داری باهاش صحبت کنيم.
به خاطردختر کوچولوش این کارو بکن.
mer30

ناشناس گفت...

آدم خوشگل باشه؛ شوهر كرده باشه؛ برادر شوهرش رئيسس باشه؛ استخدام شده باشه اونم قرار دادي؛ يه دختر نا هم داشته باشه
.
.
.
.
.
بتركه چشمه حسودا كه پشت سرش حرف ميزنن

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...