۳۱ مرداد ۱۳۸۶


به شدت عصبی شده ام ...من لطف می کنم و برای دوستم کاری را بدون چشم داشت انجام می دهم وحالا که اینکار در روند بورکراسی گیر کرده است. این دوست با لحنی کاسبکارانه مدام نتیجه را از من می پرسد و مرا در موضع دفاع از خودم قرار می دهد. گفته می شود که اگر اتفاقی مدام برای شما رخ دهد ایراد کار از شماست واین ماجرایی تکراری برای من است: من در دیگران توقعی ایجاد می کنم و انان طلبکار می شوند…

۳ نظر:

ناشناس گفت...

من هم تجربه های این چنینی خیلی داشتم نمی دانم چرا باز تا درخواستی می شنوم همه چیز را فراموش می کنم...

ناشناس گفت...

براي انسانهاي طلبكار فقط و فقط بايد صداهاي مشكوك از مواضع مشكوك در زمانهاي مشكوك و بطور مشكوك متصاعد كرد
اصلا به دلت بد نيار و خودت باش چون حتي وقتي ميخواي ميوه بخري ممكنه از ده تا ميوه اي كه برميداري و نگاه ميكني يكيشو تو كيسه بندازي

ناشناس گفت...

chandbar ke porsid ye dafe javabi ke bayad behesh bedi bede...halesh ja miyad...az inke midooni behesh chi begi motmaenam...delnazok nabash...natijash benvis bekhandim...

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...