۳ اردیبهشت ۱۳۸۷

آخر شب رفتم تو اتاق دیدم تمام مدت سوتین صاحبخانه رو میز کامپیوترش بود....حالا فهمیدم چرا هر مهمونی که می رفت تواتاق میزبان کت یا مانتوشو بذاره، بیرون که می اومد لبخند عجیبی رو لبش بود...

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...