۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷



آبدارچي دانشكده منو خيلي دوست داره(كلا اين تيپ از آدما منو دوس دارن) و آنقدر دنبال من هميشه ويلان مي گردد تا چايي را به دستم برساند و مي داند كه من چايي را با قند نمي خورم...امروز برايم چايي را كنار كامپيوتر گذاشت و رفت مدتي بعد مسئول سمعي بصري كه بسيار تنومند و قد بلند است در حالي كه دم يك شكلات كوچك را در دست گرفته بود و تكان مي داد آمد و با خشمي ساختگي گفت :مرا فرستاده اينجا كه اينو قبل از اينكه چاييتون سرد بشه به دستتون برسونم
محبت هر دوتاشون اينقدر برام دلنشين بود....اينقدر....زياد...قد آسمونا

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...