پارسال که ایشون از روستا اومدن تا زن دوم حاج اقا بشن چمدان کهنه فلزی را روی سرشان گذاشتند و وارد راهروساختمان شدن در حالی که به زبانی غیر قابل فهم به راننده فحش می دادن ...الان که از دبی تشریف آوردن دارن با لهجه غلیظ تهرانی بر سر راننده که زیر بار چمدانهای چرم خارجی داره له می شه .. داد می زن
۲۳ تیر ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر