مادرک برام کماجدون خریده...می دونید چیه کماجدون ؟ قابلمه مسی با دو تا دسته و یک در خوشگل، بیرونش مسی داخلش نقره ای(قلعی در واقع) ...خوب همه می دونن که من عاشق وسایل آشپزی قدیمی هستم مثلا از ماهیتابه سفالی شمالی استفاده می کنم و یا ترشی را توی خمره های کوچولوی آبی نگه می دارم ،آرزوی آَشپزی تو کماجدون هم آرزوی خیلی قدیمیه و گرون بود...حالا مامانه برام خریدتش و رو گاز داره می درخشه و من دیشب توش یک املتی درست کردم... با گوجه فرنگی و تخم مرغ و فلفل سبز و پیاز داغ و پودر انار و سر سفره با ترشی شیرازی و سبزی تازه و لیمو جهرم در کنار دو عشق بزرگ زندگیم ...خدا قسمتتون کنه
۱۳ مهر ۱۳۸۷
آرزوهای کماجدونی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر