۱۵ دی ۱۳۸۷

مکانیزم دفاعی

می دیدم که هر وقت زنهای خشکه مقدس فرهنگسرا غیر قابل تحمل تر می شن ،دخترک لبخند می زنه. یواشکی بهش می گم : به چی فکر می کنی این وقتا که می تونی بخندی؟
با همون لبخند چالدار می گه: به میک لاو شب قبل

۸ نظر:

گلمریم گفت...

من نفهمیدم. اگه میک لاو داشتند که لبخند می زدند و خوشحال بودند. البته شما قبلا هم به هوش سرشار من در درک پست هاتون اشاره کردید. آخه می دونید من با آقای شاندرمن، همسایه اولد فشن اینا نسبت دارم.

tahmine گفت...

از این میک لاو دیشبا می خوام:(

گلمریم گفت...

ا؟ شما هم می گید گیج علی؟ من فکر کردم مال ما ترک هاست فقط. ضمنا من که به قرابتم با آقای شاندرمن اذعان کردم چرا دیگه عصبانی میشه. من اون مدلی ندیده بودم قضیه رو. زاویه دیدم فرق می کرد.

Holy Killer گفت...

میک لاو کی با کی؟ مسئله این است!

ناشناس گفت...

حالا تازه می شه به میک لاو شب قبل همین زنای خشکه مقدس فکر کرد و دیگه به قهقهه افتاد :))!!!

ناشناس گفت...

لذت باران را تو بخوان...تو بمان با حس لطيف گل وبرگ

ناشناس گفت...

اگر فرهنگسرا را درست حدس زده باشم٫ من از آن دخترک با لبخند چالدارش دیگر می‌ترسم! وقتی به دیگران می‌خندد به چی فکر می‌کند؟

ناشناس گفت...

کسی که میک لاو داشته باشه مردم رو ازار نمی ده دخترجان

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...