می دیدم که هر وقت زنهای خشکه مقدس فرهنگسرا غیر قابل تحمل تر می شن ،دخترک لبخند می زنه. یواشکی بهش می گم : به چی فکر می کنی این وقتا که می تونی بخندی؟
با همون لبخند چالدار می گه: به میک لاو شب قبل
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۸ نظر:
من نفهمیدم. اگه میک لاو داشتند که لبخند می زدند و خوشحال بودند. البته شما قبلا هم به هوش سرشار من در درک پست هاتون اشاره کردید. آخه می دونید من با آقای شاندرمن، همسایه اولد فشن اینا نسبت دارم.
از این میک لاو دیشبا می خوام:(
ا؟ شما هم می گید گیج علی؟ من فکر کردم مال ما ترک هاست فقط. ضمنا من که به قرابتم با آقای شاندرمن اذعان کردم چرا دیگه عصبانی میشه. من اون مدلی ندیده بودم قضیه رو. زاویه دیدم فرق می کرد.
میک لاو کی با کی؟ مسئله این است!
حالا تازه می شه به میک لاو شب قبل همین زنای خشکه مقدس فکر کرد و دیگه به قهقهه افتاد :))!!!
لذت باران را تو بخوان...تو بمان با حس لطيف گل وبرگ
اگر فرهنگسرا را درست حدس زده باشم٫ من از آن دخترک با لبخند چالدارش دیگر میترسم! وقتی به دیگران میخندد به چی فکر میکند؟
کسی که میک لاو داشته باشه مردم رو ازار نمی ده دخترجان
ارسال یک نظر