۲۶ دی ۱۳۸۷

آی عشق آی عشق چهره آبیت پیدا نیست....


دخترک تپل وسفید، بیست و یکی دوساله و معلم زبان است. مدام پرشور عاشق می شود و مدام رهایش میکنند. بهش میگم که این همه محبتی که خرج می کند باعث بی اعتباریش می شود
با غصه می گه :آخه تمام مزه عاشق شدن به محبت کردنشه واگرنه چه فایده ای داره
آنقدر صادق و عمیق می گه که چشمه آبی چشمانش لبالب می شود
می خواستم بهش بگم اما فکر کردم ،خب خودش می فهمه ،همه یه روز میفهمیم...

۶ نظر:

Qasem گفت...

نفهمیدم. یعنی تو هم زمانی او را می‌فهمی و مثل او می‌شوی؟

ناشناس گفت...

این رئزها عشق شده ارزان ترین کالای زندگی

ناشناس گفت...

gis tala be man begoo chi mikhasti behehs begii! akh emanam mesle oon fekr mikonam! ama nemikham ooni o ke mikhay begii kheili dir befahmam! plzzzzzzzzz

ناشناس گفت...

مرسی برای پیام مطالب شما را وقتی میخوانم که بخواهم به چیزهای متفاوتی برخورم و بدانم در ضمن منهم همان مشکلات شما را داشتم با صندلی ایکا که این روزها خریدم مشکل اضافی من رابطه زمانی هم بود یعنی چطوری یک عنصر فلزی مدرن را وسط چیزهای چوبی و قدیمی قبول کنم.
پلوی نذری هم حسابی مرا به یاد تجربه های تکرار نشدنی سال های دورتر انداخت
شاد باشید

ناشناس گفت...

khoda kone kasi sare rahesh gharar begire ke ghadre mohabatesho befahme va un majbur nabashe ke "befahme!"

ناشناس گفت...

اره . ولي نفهميم شايدبهتر باشه انقدر جلو مي ريم تا يه آدم پيدا شه كه برعكس اين حيوونا محبت سرش بشه .

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...