من میدونم که با نگارش این پست نیمی ازخوانندگانم را از دست می دهم اما پس از مدتها کنکاش به این نتیجه رسیدم که با شما صادق باشم و اعتراف کنم که
.
.
.
دختر خاله
.
.
.
بله دختر خاله
.
.
.
دختر خاله از پایان نامه فوق لیسانسش دفاع کرده و به زودی به شیراز باز خواهد گشت
.
.
.
من به این مناسبت در دنیای وبلاگستان سه روز عزای عمومی اعلام می کنم
۳ اسفند ۱۳۸۷
بزن بر سینه و بر سر
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
چهل عدد مقدسی در اساطیر ایران است. اهورمزدا آسمان را در 40 روز می سازد. چهل تعداد روزهای ناپدیدی هفت ستاره خوشه پروین است. در بابل بر یکدور...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
تولدم مبارک
۲۰ نظر:
میشه آدرس این دخترخاله تو شیراز رو به ما هم بدین ..؟؟؟؟
حق
درود
ما را در غم خود شریک بدانید!
چند ميگيري يه بلايي سرش بياري تا بمونه؟
با رفتن دختر خاله من رسما انگیزه ی ادامه زندگیو از دست دادم
وا اسفااااا ! وا مصیبتا ااا
این چه بلایی بود بر ما نازل شد ؟؟؟
این دفاع پایان نامه چی بود دیگه ؟؟؟
............ ( من غش کردم و دارم مث مار به خودم می پیچم و مریدام هی دارن آب به صورتم می پاشن و قرص قلبمو میتپونن تو حلقم ... )
( چن ساعت بعد ) :
خب خیلی کارا می شه کرد عزیز !
.... ( در حال مرور اون کارای شیطانی در ذهن ) ...
ونهایتا این که :
حالا با اون مدرک فوق لیسانس ینی یه شغل درس حسابی واسه دختر خاله تو این تهران خراب شده نیس که ایشون نذاره بره شیراز ؟ اصن شیرازو میاریم این جا !!!
من رفتم شیرازو بیارم
این به جایخوش حالی و تبریک هست؟؟؟
ای بابا. به دختر خاله بگو حتما حتما به دکترا فکر کنه...
سلام جناب استاد
فوق العاده تر از اونی که بشه تصور کرده مینوسی
معتاد نوشته هاتم
ohh
من که خوشحالم، باشد که به روزای پر محتواتر برگردیم تا بررسی حمام های دخترخاله
نه ! نرو ! تو رو خدا بمون ! پس نقش تو اون وسط چیه ؟ ارشادش کن بمونه دکتراشو بگیره ...
جاي دخترخاله بسي خالي ميشود، نميشه ترغيبش كنيد بمونه براي بقاي اين وبلاگ و شادي دل خوانندگان آن، براش بهونه موندن پيدا كنيد خوب.
تولدمون در يك روز مبارك گيس طلا جون عزيزم :)
نــــــــــــــــه! (بعد از اين فرياد، از دنيا رفتم و ديگه نتونستم چيزي بنويسم!)
ها، ای شد. دیدی گفتم خودم میسونمش؟ حالو کی میاد که خودوم برم پیشوازش؟
نه من شناسایی اش کردم . همین چند روز پیش واحد کناری ما را سه تا دختر شیرازی اجاره کردن. دیروز دیدمشون به دختره میگم ببخشید ما سر و صدا مون شما را اذیت میکنه و دیوار ها بیش از اندازه نازکه میگه نه شما سر و صدا نداری اون همسایه اونور ( بالهجه ) آقاهه خیلی بلند حرف میزنه شب این ( اشاره به کناری ) منو بیدار کرده میگه ببین تو موبایلت یکی داره حرف میزنه .
من که رسما عاشقشون شدم . شاید دوستهای دختر خاله باشن به نظر میاد که هم سن باشن . حالا این دختر خاله اینشاللللاه دکترا که قبول بشه داریمش.
ببين نشد ها! اين "آقا" خطاب كردن اول پستا سبك منه! كپي رايت داره ها!
قضیه چیه؟ به مام بگین! :(
مگه اینا دوتا نبودن ؟ یکی شونو بردار مال خودت.
نمیشه ؟
حيف شد!
ببین چی بهت میگم. اگه بره از چشم تو میبینم! هر کار میتونی بکن که نره؛ مگه اینکه خودش بیاد اینجا و رسما اعلام کنه تو باعث رفتنش نبودی. از الان 48 ساعت وقت داری. اما اگه ...
ارسال یک نظر