۲۹ بهمن ۱۳۸۷

ضایع

- وای.. آخی.. چی شده لبت؟ تبخال زده؟

- مممم... نه ...لبمو ژل زدم

- ای وای ..ببخشید ..مبارکه... خیلی بهت می یاد

۱۰ نظر:

میثم الله‌داد گفت...

آخ گفتی!!
خیلی بهشون میآد
;)
با برق لب.

ناشناس گفت...

بکشمو خوشگلم کن

Holy Killer گفت...

:))

مرمر گفت...

من میگم این دختر خاله به کی رفته ها!!

ناشناس گفت...

حالا چه رویی داشته اون
خب میگفت آره تب خال زدم.

ناشناس گفت...

hala koodoomesh? akhey ya kheili behet miyad?! s

ناشناس گفت...

خیلی حیف شد گیسو طلا ... آرشیوت تمام شد و رسید به جایی که شما را شناختم ( یک چیزی مثل خدا شناسی مثلن !) حالا بیکار شدم . ولی روزهایی خاطره انگیزی بود ... راستی آن سبزی اسمش چوچاغ است و توی زیتون پرورده میریزند . اگر در سفرهای استانی به شهر ما هم آمدید خبرمان کنید چوچاغ بدهیم خدمتتان با زیتون نامبرده :)
ای خدا .... آه !

ناشناس گفت...

دخترخاله و حموم خيلي باحال بود . خنديدم .

ناشناس گفت...

manam mikham labamojel bezanam vali age asi fekr kone tabkhale chi???? :(

ناشناس گفت...

لنین گراد ! ( رشت )

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...