دو تا از دوستام باردارن. هر دو به فاصله کمی از هم تماس گرفتند و با انها درباره انتخاب نوع زایمانشان و دغدغه ها و ترسهایشان صحبت می کردیم...مادرک با غصه می گفت: وووی ولوم کنید... جیگروم خون شد... انگو من می خوام بزام ...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
چهل عدد مقدسی در اساطیر ایران است. اهورمزدا آسمان را در 40 روز می سازد. چهل تعداد روزهای ناپدیدی هفت ستاره خوشه پروین است. در بابل بر یکدور...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
تولدم مبارک
۷ نظر:
اولاً اصلاً کار خوبی نکردی که قالب وبلاگتو عوض کردی! (هوی! مؤدب باش! نگو به تو چه!)
دوماً شما کس دیگه ای سراغ ندارید برید از اون نحوه ی زایمان کردنو بپرسید (خطاب به دوستای گیس طلا)
پی نوشت بی ربط: بعد از هفت کره زاییدن باید بیام زاییدنو از تو یاد بگیرم؟؟!!
اون داستان تکراری خیلی بد بود. به قول مادر محترمان. انگار هر ادمی جایی تحقیر می شود/منم که تحقیر می شوم.
... قديما مادر شدن اين همه مصيبت نداشت؟!
... و همچنين اين همه ، دخترا كلاس و افه نمي آمدند انگار دنيا از هر لحاظ داره عوض ميشه!!!
فکر کنم این مامانت از اوناست که باید با صدای بهروز وثوقی صداش کنی :" ننه .. "
ووووووی
تو چرو ایقد زود زود آپ میکنی من عقب افتادم بری کامنت گذشتن
زایمان و برخورد با اون خیلی فرهنگیه. در ایران بیشتر زنان از زایمان می ترسند و هنگام زایمان فریاد می زنند و بیشتر سزارین رو با اینکه یک جراحی بازه و کلی عوارض داره ترجیح می دن. این یک ترس ریشه داره که از نسلی به نسل دیگه رسیده. در خیلی از کشورها با زایمان اینطور برخورد نمی شه و خیلی راحت تر و طبیعی تر پذیرفته می شه.
ارسال یک نظر