درخانه گلدانهای کوچک و زیادی دارم که وقتی بی حالند نگران می شوم و وقتی سرحالند شادمان. آبشان می دهم، خاکشان را عوض میکنم، به حمامشان می برم، با آنها گفتگو می کنم و زمانی که احساساتم قلمبه می شود ماچشان میکنم.
به مرور آنان وارد خوابهای من شده اند.بخصوص زمانی که بر پهلوی دردناکم می غلتم بی آنکه بیدار شوم، در خواب گلدانهایم می خشکند و می پوسند ومی ریزند.
۹ دی ۱۳۸۸
سال بد
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
چهل عدد مقدسی در اساطیر ایران است. اهورمزدا آسمان را در 40 روز می سازد. چهل تعداد روزهای ناپدیدی هفت ستاره خوشه پروین است. در بابل بر یکدور...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
تولدم مبارک
۱۱ نظر:
وقتی به پهلوی دردناکم می خیزم ! خوب بود ممنون !
چه خوشگل شده اینجا
هنوزم درد داره یا اینکه دوباره شده؟
همه غمگینیم....
:-( خیلی ساده بود اما پر احساس
آخی! :(
درد پهلوی تو به گل نشستن باغیست سرسبز به وسعت کشورمان و بزرگتر
چی شده یه دفعه تحولی تو نوشته هات بوجود اومده !!
دعا ميكنم
گلدانهايت هيشه سبز
طراوت گلدانهايت بي زوال
زردي و ريختن از برگهاي نازنينشان دور
خاك گلدانهايت بي شته
هواي خانه ات پر اكسيژن تر از گلداني هر روز زياد شده و
.
.
.
قلمت پر جوشش
سلام.بهار که بیاید گلدان هات دوباره سبز می شوند. همه غمگینیم چیزی روی سینه مان سنگینی می کند.اسمش دروغ است گمانم.اما سبز خواهد شد دنیا با راستی ما
وبلاگت خیلی حوشگل شده.
خوب باش عزیزدل
منم گلدان یاس رازقی ام رو تا به امروز زمستان از هجوم باد و باران در امان داشته ام. . گاهی وقت ها گل میدهد . اما من به جای لبخند به دلم اشک میروید برای دوستانم ...
منم همین طور
ارسال یک نظر