آره والا،من جات باشم دیگه وبلاگ نمی نویسم تا چند نقطه بدن همشون(هممون)بسوزه!حالا که این خرا اینقدر به تو میخندند که رد میشی! (تازه خنده هاش مونده برای امتحان شهر.)
نمی دونم از کی قالب رو عوض کردی اما راستش مدتها بود به خاطر اون قالب قبلی فقط از تو گودر می خوندمت. و کلی هم ناراحت بودم. خوب دوس نداشتم اون قالب رو! این یکی عالیه.
احیانن این مردودیِ شما باعثِ خیر شد. یکی از هم کارایِ اداره داشت تلفنی سرِ زنش غر می زد که یعنی چی آیین نامه سخت ئه مگه نمی گفتی ماشین سواری دوست داری بشین بخون دیگه. من بهش اطلاع دادم اخیرن یکی از استادانِ دانشگاه هم تو آیین نامه رد شده و حرجی به خانومِ شما نیست.
گیس طلا جون دلت می یاد این حرفو بزنی. ..ما که بهت انگیزه می دیم... اگه خنده های ما نبود ...حالا حالا ها آیین نامه قبول بشو نبودی... اشک جمع شد توی چشام از بس خندیدم. چه قدرتی داری تووو...حتی با این کوتاه نوشته هات.
۳۰ نظر:
روزمان را رونق بخشیدی به یک قهقهه.
شاد باشی و البته امیدوارم قبول بشی بالاخره.
یعنی برای بار دوم رد شدی؟
آره والا،من جات باشم دیگه وبلاگ نمی نویسم تا چند نقطه بدن همشون(هممون)بسوزه!حالا که این خرا اینقدر به تو میخندند که رد میشی!
(تازه خنده هاش مونده برای امتحان شهر.)
الان یعنی رد شدی یا قبول؟
مرده شور فکر وبلاگ زده ات را ببرن!
ببین مهم اینه که چیزی که همه قبول میشن رو قبول نشی و چیزی که هیچکی قبول نمی شه رو قبول بشی ;)
يعني مغزتو ... (-;. والااا!
جنبه ی خوبش : چه خوبه که همیشه به فکر خواننده هات هستی !!
جنبه ی بدش : همونه که به خاطر مشغولیت ذهن اشتباه می کنی و ...
خوب پس زودتر بیا خبر بده تا بخندیم
قبول شدم بابا
maghz man ham az in kara mikoneh:*
آقا تبریییییییک، ازین به بعد باید به تصادفات بخندیم پس:D
آخه بهم خندیدن میخوام یه جا تخلیه بشم:D
الا... چرا جواب پیشنهادم ندادی
وبلاگ نویسی رو نمیدونم ولی ای وبلاگو حیفه که مرده شور ببرتش .
چند روز پيش يجا خوندم "هر كي بخنده خره" :)) الان كه خوب فكر مي كنم ميبينم ارزش خر بودن رو داره :)))))))
نمی دونم از کی قالب رو عوض کردی اما راستش مدتها بود به خاطر اون قالب قبلی فقط از تو گودر می خوندمت. و کلی هم ناراحت بودم. خوب دوس نداشتم اون قالب رو!
این یکی عالیه.
مبارکه گیس طلا جون.راحت شدیا...
من قول میدم بهت نخندم. یعنی...یکجوری میخندم که نفهمی. خوبه؟(ها ها ها)
طوری نی دادو . ما هم اول ماشین ریش تراش رو قبول شدیم بعد ماشین حساب بعدش تصدیق ماشین دودی دادنمون.
احیانن این مردودیِ شما باعثِ خیر شد. یکی از هم کارایِ اداره داشت تلفنی سرِ زنش غر می زد که یعنی چی آیین نامه سخت ئه مگه نمی گفتی ماشین سواری دوست داری بشین بخون دیگه.
من بهش اطلاع دادم اخیرن یکی از استادانِ دانشگاه هم تو آیین نامه رد شده و حرجی به خانومِ شما نیست.
اِ ... الان دیدم قبول شدین. مبارک ئه. دعا کنین خانومِ هم کارِ مام قبول شه.
واقعا من عاشق اینهمه مسئولیت پذیریتون در قبال ما خواننده ها هستن، بسیار بسیار لذت می بریم که خواننده وبلاگ شما هستیم! قبولی هم مبارکه ;)
بالاخره چي؟قبول شدي ؟ نشدي هم مهم نيست دفعه بعد.دل منو که براي چند لحظه حسابي شاد کردي
خب تبریک بابت قبولی تو آیین نامه...
خداییی شهر رو قبول شدی یه شیرینی به ما بده...
من یکی رو می شناسم که آیین نامه سه بار رد شد ولی شهر بار اول قبول شد.
این یعنی این که قبول شدی دیگه؟
گیس طلا جون دلت می یاد این حرفو بزنی. ..ما که بهت انگیزه می دیم... اگه خنده های ما نبود ...حالا حالا ها آیین نامه قبول بشو نبودی...
اشک جمع شد توی چشام از بس خندیدم. چه قدرتی داری تووو...حتی با این کوتاه نوشته هات.
خوب با سلامتی
پس دعا کن چون 24 ساعت دیگه همین موقعه من سر جلسه تافل هستم!
خب ،معلومه،خیلی میخندیم،اینکه سوال نداره.
ارسال یک نظر