اون بالا به اشکال حیرت اور ابرها نگاه می کردم و فکر می کردم در غیاب هر شئی پرنده ای اونا این همه سالِ غیر قابل تصور، این همه مناظر دلفریب را نقاشی کردند و مثل همیشه به این نتیجه می رسم که دنیا برای چشم بشر خلق نشده که بی اعتنا به حضورش میلیاردها سال بوده و احتمالا در کمال بی اعتنایی بعد از نابودی ما هم زیبایی خواهد زایید
فقط خوشحالم که وسط این پلک زدن تاریخ ،منم بودم و انچه که امروز بالای ابرها بود را دیدم.
۶ نظر:
به جای راهپیمایی شمال بودید نه؟
سلام گیسو،
من هم هر وقت از بالای ابرها رد میشم، خیلی لذت میبرام. برای همین همیشه جام رو کنار پنجره میگیرم ؛)
راستی، تو هنوز منو میخونی؟
پس تو شمال درس میدی؟
بر بالای ابر ها راهپیمایی کنید. و به مرغان هوا درس بدهید که
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
چه خوب !
کجایی گیسو جان،چراآپ نمکنی؟ نگران شدیم!!!!
ارسال یک نظر