فردین بی خبر زنگ آپارتمان را زد، در را براش باز کردم و خودم رفتم تو اتاق تا لباسم را عوض کنم و طول کشید تا برگردم. از اتاق بیرون اومدم دیدم قالیچه کف هال را جمع کرده زده زیر بغلش داره از در می ره بیرون.
منو دیده با یه لهجه من درآوری می گه:
ای وای ،کی اینو لوله کرد گذاشت تو دستم؟
۱۶ مرداد ۱۳۹۰
حالت قیافه اش منو کشت از خنده
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۲ نظر:
فردینه دیگه ... اگه این کارو نمی کرد باید به پلیس زنگ میزدی که دزد اومده !
واقعاقلمت رو دوست دارم هرکدومو که می خونم کلی حال می کنم به خصوص سفر نامه هات همیشه شاد باشید
ارسال یک نظر